سلام... .
که اصولن انسان بايد مشکلات انسان را آدم مي کند. بخورند. سالش است هنوز فکر ندارد که به من بخورد ولي مامانم مي گويد اين ساناز از تو بيشتر هاليش مي شود. دايي مختار هم از زندان در مي آيد قلکم را بشکنم و همه اش را به ساناز بدهم تا بعدن به زندان نروم. و سر خرج عروسي دايي مختار با پدر خانومش حرفش بشود. حقوق چتر بازي خيلي کم بوده که نتوانسته خرج عروسي را بدهد. البته من و ساناز تفافق کرده ايم که بجاي شام عروسي چيپس و خلالي نمکي بدهيم. هم ارزان تر است ، هم خوشمزه تراست تازه وقتي مي خوري خش خش هم مي کند! مي شود خودش خانه بگيرد. زن دايي مختار هم خانه دار نبود و دايي مختار مجبور شد يک زير زميني بگيرد. ميگفت چون رهم و اجاره بالاست آنها رفته اند پايين! اما خانوم دايي مختار هم مي خواست برود بالا! حتمن از زير زميني مي ترسيد. ساناز هم از زير زميني مي ترسد براي همين هم برايش توي باغچه يک خانه درختي درست کردم. اما ساناز از آن بالا افتاد و دستش شکست. از آن موقه خاله با من قهر است. کند ولي اگر دعوا کند بعد کتک کاري مي کند بعد خانومش مي رود دادگاه شکايت مي کند بعد مي آيند دايي مختار را مي برند زندان! اما آدم با عزدواج مرد بشود خيلي بهتر است! اين بود انشاي من.
نام : کمال
کلاس :دوم دبستان
موزو انشا : عزدواج!
هر وقت من يک کار خوب مي کنم مامانم به من مي گويد
بزرگ که شدي برايت يک زن خوب مي گيرم.
تا به حال من پنج تا کار خوب کرده ام و مامانم قول پنج تايش را به من داده است.
حتمن ناسرادين شاه خيلي کارهاي خوب مي کرده که مامانش
به اندازه استاديوم آزادي برايش زن گرفته بود. ولي من مؤتقدم
زن بگيرد تا آدم بشود ، چون بابايمان هميشه مي گويد
در عزدواج تواهم خيلي مهم است يعني دو طرف بايد به هم
مثلن من و ساناز دختر خاله مان خيلي به هم مي خوريم.
از لهاز فکري هم دو طرف بايد به هم بخورند، ساناز چون سه
در عزدواج سن و سال اصلن مهم نيست چه بسيار آدم هاي بزرگي بوده اند که کارشان به تلاغ کشيده شده و چه بسيار آدم هاي کوچکي که نکشيده شده. مهم اشق است !
اگر اشق باشد ديگر کسي از شوهرش سکه نمي خواهد و
من تا حالا کلي سکه جم کرده ام و مي خواهم همان اول
مهريه و شير بلال هيچ کس را خوشبخت نمي کند.
همين خرج هاي ازافي باعث مي شود که زندگي سخت بشود
دايي مختار مي گفت پدر خانومش چتر باز بود.. خوب شايد
اگر آدم زن خانه دار بگيرد خيلي بهتر است و گرنه آدم مجبور
قهر بهتر از دعواست. آدم وقتي قهر مي کند بعد آشتي مي
البته زندان آدم را مرد مي کند.عزدواج هم آدم را مرد مي کند،